نگاهی به مناظره
وبلاگ هادی خانیکی-یکی از خصوصیات مناظره این است که تنها در یک برنامه تلویزیونی خلاصه نمیشود و با خود کنش سیاسی به دنبال میآورد. آنچه در نخستین مناظره انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم رخ داد را میتوان در دو سطح بررسی کرد: اول فرآیند انجام مناظره و چگونگی حضور نامزدها و دوم آثار و نتایج سیاسی و تبلیغاتی آن.
در مورد انجام مناظره و فرآیند و سازوکارهایش با توجه به اینکه عنوان «مسائل اجتماعی» را بر خود داشت، این انتظار میرفت که مسئله اجتماعی (با وجود اینکه در سوالهای مختلف تکرار شد) به صورت بنیادیتر و منسجمتر مطرح شود و موضوعاتی مانند وضعیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، آسیبهای اجتماعی، قشرهای مختلف اجتماعی و انتظارات و اقدامات اجتماعی مطرح شود. اما به نظرم سوالهای مطرح شده سوالهایی بودند خرد و روزمره، به گونهای که نامزدها را ترغیب میکرد که به جای پرداختن به این موضوعات فرعی در مورد آنچه در ذهن خودشان بود صحبت کنند. یعنی اساسی بودن سوالات مطرح شده حول مسئله اجتماعی مورد کمتوجهی قرار گرفته بود.
در مورد نحوه حضور نامزدها هم باید گفت، همانگونه که از شرکتکنندگان در مناظره انتظار میرود که در پرسش و پاسخها از خودشان حرارت و رقابت نشان دهند و در عین حال ادب و اخلاق را رعایت کنند، به لحاظ فنی هم این انتظار میرود که این شور و حرارت در طول مناظره حفظ شود. در این مناظره مهیجترین قسمت، بخش اول بود اما بخش دوم به گونهای طراحی شده بود که به بینندگان اجازه تصمیمگیری و مقایسه میان کاندیداها را نمیداد چون هم سوالات متفاوت بود و هم پاسخها.
در قسمت سوم هم که باز میتوانست هیجان از دسترفته را به مناظره بازگرداند شرایط بهگونهای بود که یکی از نامزدهای رقیب که رویارویی بیشتری با دیگری در طول مناظره داشت اصلا صحبت نکرد. و این بخش از مناظره هم به سرنوشت بخش دوم دچار شد.
کل به نظرم همان بخش اول بود که توانست مخاطبان را پای تلویزیون نگه دارد و ذهن و نگاه آنها را به سمت خود جلب کند. اما سطح دیگر پیامدها و آثار مناظره است. باید بگویم که برای کنشگر و انتخابگر در جریان انتخابات تنها توانایی پاسخگویی نامزدها به سوالات کافی نیست، یعنی آنها صرفا به توانایی فنی و مهارتی نامزدها توجه نمیکنند بلکه در مناظره به رویکردهای سیاسی آنها توجه دارند. در این بخش میتوان گفت که در نشان دادن آرایش سیاسی نامزدها این مناظره موفق بود. دو نامزد نزدیک به هم یعنی دکتر روحانی و دکتر جهانگیری در واقع توانستند از اینکه کشور در چه وضعیتی قرار دارد تصویری ارایه دهند و بگویند که دولت در این مدت چه کرده است و نسبت به مسائل اجتماعی باید چه رویکردی وجود داشته باشد و تاکید بر اینکه میخواهند آنچه در این چهار سال انجام شده را به فرجام برسانند.
در مقابل دو کاندیدای دیگر یعنی دکتر قالیباف و آقای رییسی هم در پرداختن به مسائل اجتماعی، هرچند با بیانهای مختلف به طرح مسئله پرداختند اما نشان دادند که در عمل به ادامه سیاستهای دولت نهم و دهم یعنی دولت آقای احمدینژاد معتقد هستند و در ایامی که در میان جریانهای سیاسی مرسوم شده که از دولت احمدینژاد تبری بجویند، این دو نامزد نشان دادند که در تداوم همان نگاه به مسائل اجتماعی اهتمام دارند. تفاوت این دو نگاه در مناظره کاملا مشهود بود اما در کنار اینها باید به دغدغههای خاص دو نفر دیگر که کمتر از سایرین در جریان رقابت حاضر بودند هم توجه داشت. مانند تصریح و تاکید آقای هاشمیطبا بر روی کوچک کردن نقش دولت و توجه به عوامل دیگری غیر از دولت در بررسی مسائل اجتماعی و دیدگاه مقابل آن که توسط آقای میرسلیم مطرح شد که نقش دولت را بزرگتر میدید. به نظرم این مناظره موفق شد نقطه مرکزی نگاه هر یک از نامزدها را نشان دهد. نکته دیگر اینکه نباید از یاد برد که این دولت کارهای بزرگی را از جمله در حوزه مسائل اجتماعی به ثمر نشانده، آن هم در فضایی که مورد هجوم بوده است. حالا به دلیل پارهای ناتوانیها در اطلاعرسانی نتوانسته است که این دستاوردها را به جامعه نشان دهد. از دید من آقای روحانی و آقای جهانگیری به گونهای در این مناظره شرکت کردند که نشان دهند دولت چه کارهای بزرگی انجام داده است. نکته آخر اینکه دکتر جهانگیری که همیشه به عنوان یک مدیر قوی و بیادعا شناخته میشد در این مناظره توانایی خودش را به عنوان یک مدیر اصلاحطلب در کنار روحانی نشان داد. بهخصوص در جایی که تاکید کرد موضوع مهم تفاوت دولتها نسبت به مسائل اجتماعی است و مسئله برخوردهای گازانبری و قضایی را با مسائل اجتماعی، فرهنگی و علمی بیان کرد، برخوردهایی که با رفتار مبتنی بر حرمت مردم و شهروندان و توجه به دیده شدن قشر آسیبپذیر تفاوت دارند.