ماموریت ناممکن در بخش حمل و نقل
متاسفانه آقایان مرتب از نظام بازار و رقابت و حمایت از خصوصیسازی برای اعتمادسازی به خود خرج کردند اما مادامیکه مسئولیت مستقیم در این امورات داشتند متاسفانه گوش شنوایی نداشتند، امروز که مسئولیت ندارند شدهاند منتقد همین بساطی که خودشان سالها بخشی از بدنه مدیریتی آن بودهاند و توان حلش را نداشتهاند.
شورای عالی ترافیک بازنگری طرح جامع ریلی تهران برای افق ۱۴۲۰ را که گفته شده چند سالی هم مطالعه این طرح با همکاری وزارت کشور، وزارت راه و شهرداری تهران طول کشیده منتشر کرد. البته اکثر خطوط و مسیرهای درون شهری و حومهای تصویب شده قبلاً در طرحهای جامع تهران تصویب شده بودند و این طرح جدید بازنگری شده آن طرحهاست. ضمناً مشخص نیست که نوع تکنولوژی قطارهای شهری و حومهای چه خواهند بود. مثلاً اینکه آیا قرار است از تکنولوژی LRT هم استفاده بشود یا نه؟
اما نکته مهم نحوه تامین مالی این پروژههاست. دولت که عملاً یک نهاد ورشکسته است. شهرداری هم که حالا حالاها باید بدهیهای گذشته را صاف کند. طرحی که امکانپذیری مالیش زیر سوال برود میشود شبیه بقیه طرحهای بیمصرف. میشود برنامه استراتژیک بیخاصیت وزارت راه که فقط یک مانیفست بدون پشتوانه است. یا همین طرح ارتقای ایمنی وزارت راه که کاملاً ساده انگارانه و بدون لحاظ واقعیتهای اقتصادی یکسری راهکار غیر عملی ارائه کرده است. مانیفست حمل و نقل همگانی، تی او دی و عناوین مشابه که هر یک با کلی وقت و هزینه صرفاً یکسری خطوط کلی را یادآوری میکنند بدون اینکه برای عملی شدنشان راهکاری قابل دسترسی ارائه دهند و در نتیجه هیچیک هم به سرانجامی عملی نرسیدهاند.
فاصله حرف تا عمل در طرحهای حمل و نقل
وقتی سال ۹۵ معاونت حمل و نقل وزارت راه و شهرسازی تشکیل شد تا حدودی گمان میرفت بتواند خلأ موجود بین سیاستهای کلان و بخشی را پر کند و یکپارچگی بخش حمل و نقل را ارتقا دهد. اما متاسفانه در این چند سال اخیر ستاد بخش حمل و نقل بیش از آنکه با توجه به محدودیتهای کشور توان خود را متمرکز بر حل چند مورد اولویت دار بخش کند بیشتر حرف زد و پشت سرهم مطالعات آرشیوی بیثمر و بدون پشتوانه تحویل داد.
وضعیت ترانزیت را ببینید، کلی گروه، کمیته، کمیسیون و مدیر کریدور و ... راه انداختند اما دریغ از حل یکی دو مورد از همان مشکلات ۶۳ گانه که قرار بود حل شود. امروز ترانزیت تقریبا نفسهای آخرش را میکشد.
ایمنی حمل و نقل که دوباره در حال برگشت به رکوردهای بالای ۲۰ هزار نفر کشته قبلی است. کلی وقت و هزینه صرف تهیه برنامه جامع ارتقای ایمنی گردید. نتیجه اش شد یک گزارش ۵۰ صفحهای که نیازمند ۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه است. یعنی هیچ! خب این مدلی اگر قرار بود مسائل بخش حل شود که قبلا مدیران کار بلد کم نداشتهایم در این وزارت راه!
یک دفعه بهاین نتیجه رسیدند که بخش حمل و نقل نیاز به استراتژی دارد چون گویا بهدلیل نبود استراتژی است که ما امروز وضعمان اینگونه است. نتیجه بعد از کلی مطالعه شد یک گزارش که آن هم باز مانیفست کلی است، یکسری انتخابهایی است که قبل از آن هم صدها بار در محافل و گزارشات قبلی از سوی مراکز و فعالان حمل و نقل تاکید شده بود. مثلاً افزایش سهم بخش ریلی! یعنی باز هم کلی گویی! اما دریغ از یک راهکار عملی که چگونه این سهم ریلی افزایش یابد. قاعدتاً همین معاونت حمل و نقل باید جلوی ساخت یکسری از مسیرهای ریلی بدون اولویت را میگرفت اما بیشتر ترجیح دادند در همان فضای کلی گویی سیر کنند.
چهار سال برای اصلاح ساختار بخش ریلی صرف شد، مشاور خارجی هم گرفتند، منتهی راه را کاملاً اشتباه رفتند و کار نیمه تمام دو سال است در کمیسیونهای دولت سرگردان است و هنوز سر جای اول هستیم. هنوز بعد از ۱۴ سال از آغاز خصوصی سازی در بخش ریلی نظام ارباب رعیتی حاکم است. در همین شش سال اخیر بارها بر تشکیل نهاد تنظیم مقررات تاکید کردیم اما هیچ حرکت مثبتی از سوی وزیر و ستاد ایشان صورت نگرفت.
متاسفانه آقایان مرتب از نظام بازار و رقابت و حمایت از خصوصیسازی برای اعتمادسازی به خود خرج کردند اما مادامیکه مسئولیت مستقیم در این امورات داشتند متاسفانه گوش شنوایی نداشتند، امروز که مسئولیت ندارند شدهاند منتقد همین بساطی که خودشان سالها بخشی از بدنه مدیریتی آن بودهاند و توان حلش را نداشتهاند.
امیدوارم این طرح جامع ریلی تهران به سرنوشت این طرحهای بیخاصیت تبدیل نشود هر چند تجربه این سالها چیز دیگری میگوید.
* کارشناس حمل و نقل
** این یادداشت در شبکههای اجتماعی منتشر شده است