امام زاده ای که کور می کند
مشکلاتمان با جامعه جهانی کم بود و تبعات جنگ اوکراین هم به آن اضافه شده است.
ناصر یزدانی: امریکا و اروپا تواما ایران ایر را همراه چند شرکت به لیست تحریم ها خود افزودند. دلیل امر فرستادن موشک های بالیستیک ایران برای کمک به روسیه در جنگ علیه اوکراین. با درستی خبر فرستادن موشک های بالیستیک کاری ندارم. اطلاعی هم ندارم. قطعا اگر قراردادی باشد و قصد فروشی حتما سری است. اگر هم دروغ باشد و بهانه، نتیجه مستقیم مغازله حاکمان جمهوری اسلامیست با خرس قطبی. از بعد صفویه که اندک اندک روسیه به عنوان دولتی مقتدر در این گوشه از دنیا قد علم کرد همواره ما از این کشور ضربه خورده ایم. خاطره شکست در جنگ ها و تکه تکه شدن سرزمین ایران در جنگ های اوایل قرن نوزدهم و تبعات بعدی آن که قسمت های مهمی از ایران را ضمیمه خاک روس کرد و بالاخره ابرقدرتی بنام جماهیر شوروی از دل آن برآمد هیچ ایرانی قطعا فراموش نمی کند.
بعد آن و در طی این اعصار همواره باید تن ایرانی جماعت بر خود می لرزید که مبادا این همسایه شمالی بدمستی کند و با بهانه ای سرزمینش را اشغال و عرض و مالش را به یغما برد. در طی دوجنگ جهانی جماعت ایرانی تاوان زیادی پرداخت. سرزمینش اشغال شد. قحطی و گرسنگی نفسش را گرفت در حالیکه اصلا سر و ته هیچ پیازی نبود. در همه این وقایع خرس شمالی از دست اندرکاران اصلی بود. بعد جنگ دوم جهانی اگر درایت دولتمردانی چون قوام و ایستادگی ابرقدرت تازه نفس امریکا نبود بیشتر خطه شمالی کشور به مجموعه سرزمین های از دست رفته قبلی ملحق می شد.
در طلوع انقلاب ۵۷ از نقش شوروی و اذناب وطنی آن زیاد گفته می شود که فعلا می گذریم. اما از آن تاریخ حاکمان ج ا کم کم سیاست نه شرقی نه غربی را با سیاست هم شرقی و باز هم شرقی جایگزین کردند. روسیه شد دوست و متحد و همسایه ای که حتی می تواند از ما ارث ببرد!!. متاسفانه در این مدت هر قدمی که با هم برداشتیم خسران مبین بود. نیروگاه بوشهر نه تنها دردی از ما دوا نکرد بلکه چون چاه ویل سرمایه کشور را خورد و جیب همسایه روس را پر کرد. در ماجرا خزر همه جا بر ضد ایران ایستاد و دست ما را کوتاهتر و سهم ما را از این منبع طبیعی کمتر کرد.
در جریان هسته ای، مرموزانه به اسم کمک، از سادگی و بی تجربگی مسئولان ایرانی استفاده کرد و خود را نخود آش نمود و در نهایت به تمام قطعنامه ها بین المللی بر ضد ایران رای داد. اما مسئولان ایرانی هیچوقت دست از این امام زاده برنداشتند و ورق بازی روسیه در اکثر معادلات جهانی شدند. از همه اسفبارتر جنگ اوکراین بود. اوایل جنگ بگمان اینکه کار اوکراین در یکی دو هفته تمام است در پشت برادر پوتین در آمدند. به مدت چند هفته رادیو و تلویزیون ایران گویا بخشی از صدا و سیمای مسکوست. سعی در توجیه حمله روسها کردند و تبلیغ فتوحات نظامی آنها. حاکمان ج ا اسلامی می خواستند سهمی از میوه پیروزی جنگ بچینند و در طرف پیروز جنگ بایستند. اما در همان زمان خیلی ها حذر می دادند که اوکراین چون افغانستان باتلاق نیروهای نظامی روس خواهد شد و شراکت ایران در این بازی ما را درگیر جنگی بزرگتر با اروپا و غرب خواهد کرد. ماجرایی که ممکن است داستان همکاری رضا شاه با آلمان ها و پیآمدهای جنگ دوم جهانی را تکرار نماید. خیلی ها حاکمیت را از وارد شدن در این کشمکش حذر دادند از جمله صاحب این قلم که نه ادعای سیاستمداری دارد و نه تجربه دیپلوماتی!
متاسفانه الان کاشته ها به ثمر نشسته و طوفان سهمگین این کشته دارد بربادمان می دهد. مشکلاتمان با جامعه جهانی کم بود و تبعات جنگ اوکراین هم به آن اضافه شده است. این مسائل به کنار، من متعجبم از مسئولان کشور، که با تجربه طولانی و پر مسئله در تبادلات و مراودات با روسیه، بعد از این همه خسارات مادی و معنوی، چه معجزه ای در این امام زاده شمالی دیده اند که این چنین محکم و استوار برآن دخیل بسته اند؟ متاسفانه این امام زاده به جای شفا کور می کند، فقط هم کور می کند.
* ناصر یزدانی استاد دانشگاه تهران