سه دوره عشرت؛ حسرت و عسرت در خودروسازی
وقتی اخلاق سازمانی حاکم نباشد؛ وقتی بجای شایسته سالاری غوغا سالاری حاکم شود و وقتی کاردانان و خبرگان پرده نشین باشند؛ کاری از پیش نخواهد رفت؛ تا زمانی که شاهد مدیریت پخمگان باشیم؛ میوه طیبی بر درخت تنومند خودروسازی نخواهد رست! و ما در عسرت و حسرت به سر خواهیم برد.
دهه 70 دهه عشرت بود؛ هم برای خودروسازان و هم برای کارکنانشان؛ اعتبار حضور در این صنعت چنان پر آوازه بود که کمتر خواستگاری پاسخ رد می شنید! همه چیز بود از همکاری های بین المللی تا مدیران کاریزماتیک و پر ابهتی چون مهندس غروی در ایران خودرو و مهندس ابراهیمی در سایپا که نگاه بلند مدت داشتند. رعایت شایسته سالاری در منابع انسانی؛ بهره وری در سازمان را بی آنکه ساختار داشته باشد افزوده بود. کارکنان به کارشان متعهد بودند و تا پای جان از منافع و منابع شرکت حراست می کردند.
پای شرکای خارجی به خودروسازی باز شده بود و تقریبا هر روز شاهد حضور تیم های مختلفی از شرکت های ژاپنی؛ کره ای؛ آلمانی و فرانسوی بودیم؛ کسی راه چین را نمی شناخت و اصلاً چین هم حضور پررنگی در صنعت خودرو نداشت.
دوره عشرت تا اواسط دهه 80 ادامه داشت تا اینکه کم کم سایه سیاست بر صنعت حکم فرما شد؛ و مجال حضور بر مدیران تکنوکرات و کاریزماتیک تنگ تر؛ شایسته سالاری رنگ باخت اما بهره وری صاحب ساختار شد؛ هر چه ساختارها گسترده تر شدند؛ بهره شرکت ها از بهره وری اندک می شد؛ نظر سنجی ها نشان می داد که تعهد کارکنان به کارشان کم شده و کلاس و سمینارهای مختلف برای افزایش تعهد سازمانی برنامه ریزی می شد. اما مگر با کلاس و درس می توان بر تعهد افزود؟ تعهد از باور انسان ها می جوشد باید ببینند باید باور کنند؛ کسانی که دوره قبل را دیده بودند با حسرت به تمام این وقایع نگاه می کردند. شرکای متعدد خارجی جای خود را به شریک چینی دادند و چین اندک اندک جای خود را در سطح خودروساز بین المللی تثبیت می کرد. پیشرفت خیره کننده چین و مقایسه آن چیزی جز «حسرت» برای صنعت خودروی ایران نداشت.
کار بر همان منوال طی شد تا اینکه در دهه 90 سال به سال بر زیان شرکت های خودروساز افزوده شد و آنها به دوره «عسرت» رسیدند؛ البته کارشناسان دلایل زیادی بر چرایی این «عسرت» اقامه کرده اند؛ عده ای از دلایل و شرایط اقتصادی حاکم در سپهر اقتصادی کشور نام بردند و به عواملی نظیر: «سرکوب قیمت»؛ «اعمال سیاست قیمت های دستوری»؛ «دولتی بودن سهام» «خصوصی نبودن خودروسازان» و ... اشاره داشتند.
عده ای تقصیرها را بر گردن «تحریم ها بین المللی» انداختند؛ اما در این بین کمتر کسی به سرمایه اصلی شرکت ها یعنی منابع انسانی توجه داشت؛ وقتی تعهد کاری کم رمق شود؛ وقتی اخلاق سازمانی حاکم نباشد؛ وقتی بجای شایسته سالاری غوغا سالاری حاکم شود و وقتی کاردانان و خبرگان پرده نشین باشند؛ کاری از پیش نخواهد رفت؛ حتی اگر «تحریم ها برداشته» و «قیمت ها آزاد» شود؛ تا زمانی که شاهد مدیریت پخمگان باشیم؛ میوه طیبی بر درخت تنومند خودروسازی نخواهد رست! و ما در «عسرت» و «حسرت» به سر خواهیم برد.